کد مطلب:51768
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:7
فرعون و اطرافيانش نخستين بار چگونه با معجزات موسي، برخورد كردند و چه عكس العملي داشتند؟
هنگامي كه موسي، نخستين بار بهمراه هارون براي ابلاغ دعوتش به سراغ فرعون رفتند و فرعون با منطق راضي نشد و آندو را تهديد كرد، موسي نيز ديد بايد تكيه بر قدرت كند قدرتي الهي كه از معجزهاي چشمگير سرچشمه ميگيرد، رو به سوي فرعون كرد و گفت «آيا اگر من نشانه آشكاري براي رسالتم ارائه دهم باز مرا زندان خواهي كرد»؟! شعراء/30.
فرعون در اينجا سخت در بنبست واقع شد، چرا كه موسي(ع) اشاره سر بستهاي به يك برنامه فوقالعاده كرده و فكر حاضران را متوجه خود ساخته است، اگر فرعون بخواهد سخن او را ناديده بگيرد همه بر او اعتراض ميكنند، و ميگويند بايد بگذاري موسي(ع) كار مهمش را ارائه دهد، اگر توانائي داشته باشد كه معلوم ميشود، نميتوان با او طرف شد، و الا گزافهگوئيش آشكار ميگردد، در هر حال نميتوان از اين سخن موسي(ع) به سادگي گذشت.
ناچار «گفت اگر راست ميگوئي آن را بياور»! شعراء/31.
«در اين هنگام موسي(ع) عصائي را كه به دست داشت افكند، و (به فرمان پروردگار) مار عظيم و آشكاري شد». شعراء/32.
«سپس دست خود را در گريبان فرو برد و بيرون آورد ناگهان در برابر بينندگان سفيد و روشن بود»! شعراء/33
در حقيقت اين دو معجزه بزرگ، يكي مظهر بيم بود و ديگري مظهر اميد، اولي مناسب مقام انذار است، و دومي بشارت، يكي بيانگر عذاب الهي است و ديگري نور است و نشانه رحمت، چرا كه معجزه بايد همآهنگ با دعوت پيامبر باشد.
فرعون از مشاهده اين صحنه، سخت جا خورد و در وحشت عميقي فرو رفت، اما براي حفظ قدرت شيطاني خويش كه با ظهور موسي(ع)، سخت به خطر افتاده بود و همچنين براي حفظ اعتقاد اطرافيان و روحيه دادن به آنها درصدد توجيه معجزات موسي برآمد، نخست «به اطرافيان خود چنين گفت اين مرد، ساحر آگاه و ماهري است». شعراء/34.
همان كسي را كه تا چند لحظه قبل مجنونش ميخواند اكنون به عنوان «آگاه و ماهر» از او نام ميبرد! و چنين است راه و رسم جباران كه گاه در يك جلسه چندينبار چهره عوض ميكنند، و هر زمان براي رسيدن به مقصد خود به دستاويز تازهاي دست ميزنند. فرعون فكر ميكرد چون در آن زمان سحر رايج بود، اين اتهام و برچسب بهتر از هر چيز به موسي بعد از نشان دادن اين معجزات ميچسبد.
سپس براي اينكه جمعيت را بر ضد او بسيج كند چنين ادامه داد «او ميخواهد شما را از سرزمينتان با سحرش بيرون كند! شما چه ميانديشيد و چه دستور ميدهيد»؟!. شعراء/35.
از قرآن چنين برميآيد كه اطرافيان نيز در ميان خود به مشورت پرداختند، و آنچنان دستپاچه شده بودند كه قدرت تفكر را از دست داده و هر يك رو به ديگري ميكرد و ميگفت تو چه دستور ميدهي؟!
بعد از مشورتها، سرانجام اطرافيان به فرعون «گفتند موسي و برادرش را مهلتي ده و در كار آنها عجله مكن و به تمام شهرهاي مصر مأموران براي بسيج اعزام كن. تا هر ساحر ماهر و كهنهكاري را نزد تو آورند». شعراء/36و37.
در واقع اطرافيان فرعون يا اغفال شدند و يا آگاهانه تهمت او را به موسي پذيرا گشتند، و برنامه را چنين تنظيم كردند كه او «ساحر» است، و در مقابل ساحر بايد دست به دامان ساحران ماهرتري زد! و گفتند خوشبختانه در كشور پهناور مصر، اساتيد فن سحر بسيارند، اگر موسي ساحر است ما ساحران ماهرتري در برابر او قرار ميدهيم، و آنقدر ساحران وارد به فوت و فن سحر را جمع ميكنيم تا راز موسي را افشا كنند!.
قصه هاي قرآن
حضرت آيت الله مكارم شيرازي
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.